سال اشک

**دخترونه**

سال اشک

 زندگی دام نیست

 

عشق دام نیست

 

حتی مرگ دام نیست

 

چرا که یاران گمشده آزادند

 

آزاد و پاک ...

 

 آن عشقم را در سال بد یافتم

 

که می گوید "مایوس نباش" ؟-

 

من امیدم را در یاس یافتم

 

مهتابم را در شب

 

عشقم را در سال بد یافتم

 

و هنگامی که داشتم خاکستر می شدم

 

گر گرفتم

 

 زندگی با من کینه داشت

 

من به زندگی لبخند زدم

 

خاک با من دشمن بود

 

من بر خاک خفتم

 

 چرا که زندگی سیاهی نیست

 

چرا که خاک خوب است

 

من بد بودم اما بدی نبودم

 

از بدی گریختم

 

و دنیا مرا نفرین کرد

 

و سال بد در رسید:

 

سال اشک پوری سال خون مرتضا

 

سال تاریکی

 

 و من ستاره ام را یافتم من خوبی را یافتم

 

به خوبی رسیدم

 

و شکوفه کردم

 

 تو خوبی و این همه اعتراف هاست

 

من راست گفته ام و گریسته ام

 

و این بار راست می گویم تا بخندم

 

زیرا آخرین اشک من نخستین لبخندم بود

 

 تو خوبی

 

و من بدی نبودم

 

تو را شناختم تو را یافتم و تو را دریافتم و همه حرفهایم

 

شعر شد سبک شد

 

عقده هایم شعر شد همه سنگینی ها شعر شد

 

بدی شعر شد سنگ شعر شد علف شعر شد دشمنی شعر شد

 

همه شعر ها خوبی شد

 

آسمان نغمه اش را خواند مرغ نغمه اش را خواند آب

 

نغمه اش را خواند

 

به تو گفتم : " گنجشک کوچک من باش

 

تا در بهار تو من درختی پر شکوفه شوم "

 

و برف آب شد شکوفه رقصید آفتاب درآمد

 

من به خوبی ها نگاه کردم و عوض شدم

 

من به خوبی ها نگاه کردم

 

چرا که تو خوبی و این همه اقرار هاست بزرگترین

 

اقرارهاست .-

 

من به اقرارهایم نگاه کردم

 

سال بد رفت و من زنده شدم

 

تو لبخند زدی و من برخاستم

 

 دلم می خواهد خوب باشم

 

دلم می خواهد تو باشم و برای همین راست می گویم

 

 نگاه کن :

 

با من بمان


[ یک شنبه 26 / 12 / 1390برچسب:, ] [ 4 بعد از ظهر ] [ حدیث ] [ ]

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::